198. باب صلة الإمام

در این باب هفت حدیث آمده که مجلسی حدیث 1 را مرفوع و 2 و 3 و 5 را ضعیف و 6 را مرسل و حدیث 4 را موثّق و 7 را موثّق همطراز صحیح شمرده است. آقای بهبودی هیچ یک از احادیث این باب را صحیح ندانسته است.

روایات این باب منقول است از منحرفین و ضُعَفایی از قبیل مُفَضَّل بن عُمَر و خَیبَریّ بن علیّ الطّحّان و یونس بن ظَبیان و محمّد بن سِنان و علیّ بن الحَکَم و اسحاق بن عمّار[1]. به نظر ما این احادیث را کسانی که به نام امام و به عنوان نماینده و یا وکیل امام، از مردم پول می‌گرفته‌اند، جعل کرده‌اند تا به جاه و مال برسند.

حدیث أوّل می‌گوید: هر که امام را محتاج اموال مردم بداند کافر است!! چرا کافر است؟ آیا اگر کس بپندارد که زمامدار مسلمین محتاج مال مردم است و باید از بیت‌المال حقوق بگیرد، منکر اصول یا فروع اسلام شده است؟! آیا می‌توان چنین کسی را تکفیر کرد؟ ذیل حدیث به آیة 103 سورة توبه استشهاد کرده که به قول مؤلّف «مجمع البیان» به قول اکثر مفسّرین، ظاهر در معنای زکات است. در واقع آیه ربطی به خمس و سهم امام و سایر وجوه شرعیّه ندارد. زکات باید به زمامدار مبسوط‌‌الید پرداخت شود تا آن را در مواردی که قرآن تعیین فرموده، مصرف کند. متأسّفانه رُوات کذّاب روایاتی جعل کرده و پرداخت زکات را به نُه چیز منحصر نموده و برای آن نُه چیز نیز شرایطی قائل شده‌انـد که سبب شـده شیعیان عملاً توجّهی به پرداخت زکات نداشته باشند![2]

در احادیث بعدی به آیة یازدهم سورة «حدید» استشهاد کرده که مربوط به انفاق است و مدّعی است که به امام باید پرداخت شود و دادن یک درهم به امام به اندازة کوه «اُحُد» اجر و ثواب دارد. حتّی یکی از احادیث (حدیث 6) گفته است: اگر کسی یک درهم به امام بدهد، أفضل است از اینکه دو میلیون درهم در راه خیر بدهد!! آیا اگر کسی با دو میلیون درهم بیمارستانی یا مدرسه‌ای یا مسجدی یا راهی یا.... بسازد، ثوابش کمتر است از یک درهمی که به امام می‌دهد که مبسوط‌الید نیست؟! چرا قرآن این مسأله را بیان نفرموده تا مردم بدانند که انفاقات خود را به امام بدهند؟ در زمان ما که امامی در دسترس نیست به کی باید داد؟ لابدّ به نمایندگانش که در قُم و نجف هستند!!



[1]- این افراد همگی در کتاب حاضر معرّفی شده‌اند. به فهرست مطالب رجوع شود.

[2]- برادر فاضل ما مرحوم «قلمداران»/ کتابی بسیار مفید دربارۀ زکات به نام «حقائق عریان در اقتصاد قرآن» تألیف نموده که مطالعۀ آن را به برادران ایمانی مؤکّداً توصیه می‌کنم.