43. باب في إبطال الرّؤیة
در این باب دوازده روایت آمده که مجلسی روایات 2-4-8-9 و 10 را صحیح و روایت اول را مجهول یا صحیح شمرده، امّا آقای بهبودی هیچ یک از روایات این باب را صحیح ندانسته است.
* حدیث 1- در این حدیث امام در جواب اینکه آیا پیامبر، پروردگار ـ تبارک و تعالی ـ را دیده یا نه؟ جوابی داده که صریحتر از آن در قرآن کریم با وضوح تمام آمده و میفرماید: پیامبر آیات بزرگ الهی، از جمله جبرئیل را دیده نه خود خدا را.
* حدیث 2- سند آن چنانکه مجلسی میگوید: صحیح و متن آن بسیار خوب است و همین روایت اکثر اخبار کافی را رد میکند، زیرا امام رضاu در جواب «ابوقُرّه» که میپرسد: آیا روایات را تکذیب میکنی؟ میفرماید: «اذا کانت الرّوایات مخالفة للقرآن کذبتها = هرگاه روایات مخالف قرآن باشند، تکذیبشان میکنم». علاوه بر این، امام سؤالات را با استشهاد به آیات شریفة قرآن پاسخ داده و تسلّط خود را بر آیات قرآن کریم آشکار نموده که امیدوارم این روش امام، مورد تبعیّت علمای زمان ما قرار گیرد.
البته در این روایت، امام پس از اینکه ابوقرّه آیة 13 سورة نجم را تلاوت کرد، در جواب فرموده: بعد از این آیه، آیهای است که آنچه را که پیامبر دیده معرّفی کرده است
و سپس آیة 11 سورة نجم را تلاوت فرموده که قبل از آیة مذکور است نه بعد از آن.
* حدیث 3- سندش به واسطة «محمّد بن عُبَید» بیاعتبار است. زیرا این نام میان چند نفر مشترک است که اکثرشان ضعیف یا مجهولاند. مجلسی این حدیث را مجهول دانسته است.
* حدیث 4- گرچه مجلسی سند حدیث را صحیح شمرده ولی به نظر ما چون «احمد بن اسحاق» قمی راوی خرافات است، اعتمادی به او نیست. از جمله در باب 181 کافی روایت یا در واقع قصة 27 را از او نقل کرده که امام حسن عسکری از ما فیالضّمیر مردم اطلاع داشت و چون در دلم گفتم از امام خواهم خواست که قلمی را که با آن مینویسد به من بدهد، آن حضرت از نیّتم مطلع شد و قلم را به من داد. در صورتی که قرآن میفرماید:
﴿يَعۡلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعۡلِنُونَۚ إِنَّهُۥ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ﴾ [هود: 5]
«خداوند آنچه را نهان کنند و یا آشکار سازند میداند همانا اوست که از دلها آگاه است».
و میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَٰلِمُ غَيۡبِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ﴾ [فاطر: 38]
«همانا خداست که دانندة نهفته آسمانها و زمین است، همانا اوست که از دلها آگاه است».
امّا این حدیث میگوید امام نیز از دل بندگان خدا آگاه بود!
دیگر آنکه مطلبی را دربارة نحوة خوابیدن اصناف مردم به امام نسبت داده که معقول و موافق قرآن به نظر نمیرسد. زیرا خداوند در مورد اصحاب کهف ـ رضوان الله علیهم ـ که از اولیاء الهی بودهاند میفرماید که آنها هم به چپ و هم به راست میخوابیدند، امّا این روایت مدّعی است که امام کاری کرد که دیگر به چپ نخوابم؟!
* حدیث 5 و 6- هر دو به قول مجلسی مجهولاند امّا متن آنها اشکالی ندارد.
* حدیث 7- به قول مجلسی ضعیف است.
* حدیث 8- گرچه مجلسی آن را صحیح شمرده ولی افرادی چون او توجّهی ندارند به اینکه مرویّات ناقلین حدیث موافق عقل و قرآن هست یا خیر. ولی ما ـ چنانکه در مقدمه نیز گفتیم ـ میگوییم: بهترین دلیل بر ضعف راوی اخبار خرافی است که نقل میکند از جمله «محمّد بن یحیی» که او را قبلاً معرفی کردهایم[1].
* حدیث 9- از نظر ما به لحاظ سند مانند حدیث قبلی مورد تردید و محل تأمّل است. اما متن آن بلااشکال است.
* حدیث 10 و 11- درسند حدیث دهم که مجلسی آن را صحیح شمرده و در سند حدیث یازدهم که مجلسی آن را مرسل دانسته نام «ابوهاشم جعفری» دیده میشود که راوی اخبار خرافی است[2].
* حدیث 12- سند آن مرسل و موقوف است و به هیچ امامی منسوب نیست.