189. باب مولد أبي جعفر محمد بن علي الثّاني

کلینی در این باب پس از ذکر تاریخ تولّد و وفات حضرت جواد الأئمّهu که داماد مأمون عبّاسی بود، دوازده خبر آورده که هر دو «محمّد باقر» هیچ یک را صحیح ندانسته‌اند. مجلسی فقط حدیث هفتم این باب را حسن همطراز صحیح دانسته و حدیث 2 و 11 را مجهول و حدیث 4 را مرسل و بقیّه را ضعیف شمرده است!

شیخ مفید در «الإرشاد» (ج2 ص295) می‌گوید که بر من ثابت نشده که آن­حضرت

مسموم شده باشد.

* حدیث 1- مردی ناشناس گفته است که من مشغول عبادت بودم که امام جوادu مرا با طَیّ­الأرض به مسجد کوفه و مسجدالرّسول در مدینه و مسجد الحرام در مکّه برد و سپس به شام برگردانید!

باید گفت: رسول خداص که جانش در خطر بود، با زحمت بسیار به مدینه هجرت فرمود و با طیّ­الأرض خود را به مدینه نرساند، چگونه نواده‌اش طَیّ­الأرض می‌کند و جز «محمّد بن حسّان» کذّاب از آن با خبر نشده است؟ «علیّ بن خالِد» که حالش نامعلوم است و به قول شما زیدی­مذهب بوده چرا با دیدن این معجزه، شیعة اثنی عشری نشد؟ از کجا بدانیم که «ابن حسّان» کذّاب که بسیار مورد علاقة ضعفاست، این دروغ را از قول او نبافته است؟

دیگر آنکه حدیث مدّعی است که امام فرد مذکور را از زندان نجات داد! می‌پرسیم: چگونه جدّ امام، حضرت کاظم در زندان ماند و خود را نجات نداد؟!

* حدیث 2- یکی از غُلاۀ خرافی به نام «عبدالله بن رَزین» مدّعی است که می‌خواسته خاک تَهِ کفش حضرت جواد را بردارد، چند روز سعی کرده و موفّق نشده. لابدّ چون حضرت جواد علم غیب داشته از نیّتش با خبر شده و مانع کار او شده است!! امّا ما می‌گوییم: اگر امام جواد از نیّتش مطّلع بود، می‌بایست او را نهی کرده و با توحید آشنا می‌ساخت و او را ارشاد می‌فرمود و لازم نبود که به کارهای عجیب از قبیل نماز خواندن با نعلین یا ورود با الاغ در حمّام و.... اقدام کند! (فتأمّل) ضمناً خالی کردن حمّام از اغیار، رسم ملوک و جبابره بوده نه رسم ائمّة بزرگوار دین.

* حدیث 3- قسمتی از حدیث هفتم باب 148 است که کلینی در اینجا تکرار کرده است. بدانجا مراجعه شود.

* حدیث 4- مُرسَل و فاقد اعتبار است.

* حدیث 5 و 6- سند حدیث پنجم در غایت ضعف. در سند حدیث ششم صرف نظر از ضعف «مُعَلّی بن محمّد»، «علیّ بن محمّد» یا «محمّد بن علیّ» الهاشِمیّ مجهول‌اند! هر دو حدیث دلالت بر علم غیب امام دارند که بُطلان آن در صفحات قبل بیان شده و نیازی به تکرار نیست.

تذکّر: شیخ مفید در جلد دوّم «الإرشاد» حدیث پنجم را در صفحة 293 و حدیث ششم را در صفحة 291 آورده است. آیا اینگونه احادیثِ بی‌اعتبار جُز برای فریب عوام، فائدة دیگری هم دارد؟!

* حدیث 7- در صفحة 114 کتاب حاضر بررسی شده است؛ مراجعه شود. یادآوری می‌کنیم که مجلسی چنین حدیثی را همطراز صحیح شمرده است!!

* حدیث 8- سندش ضعیف و فاقد اعتبار است.

* حدیث 9- سندش بسیار ضعیف و بی‌اعتبار است. می‌گوید: امام کسی را که به او سخنی ناروا گفته بود نفرین کرد و نفرینش مستجاب شد. امّا پیامبر اکرمص مشرکینی را که به جنگش آمده بودند و پیشانی مبارکش را مجروح ساخته و دندانش را شکستند، نفرین نکرد.

* حدیث 10- در کتاب حاضر (ص 123) بررسی شده است.

* حدیث 11- مجهول و فاقد اعتبار است. دربارة این حدیث مراجعه کنید به آنچه که دربارة حدیث ششم باب 178 گفته‌ایم.

تذکّر: شیخ مفید چنین حدیثی را در «الإرشاد» (ج 2 ص 292) آورده است.

* حدیث 12- یکی از اقوالی است که دربارة وفات حضرت جوادu گفته شده است.