174. باب نادر

کلینی در این باب چهار حدیث ثبت کرده که هر دو «محمّد باقر» هیچ یک را صحیح ندانسته‌اند و مجلسی حدیث 1 و 3 را ضعیف و 2 و 4 را مجهول شمرده است. دربارة حدیث سوّم قبلاً سخن گفته‌ایم (ص 159، حدیث شمارة 15) بدانجا مراجعه شود.

در حدیث دوّم دینَوَریّ که مهمل و مجهول است نقل کرده از فردی مجهول و مهمل به نام «ابن زاهر» که گفته است: مردی مجهول از امام صادقu سوال کرده که آیا بر امام قائم با عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کند؟ امام فرموده: خیر، این اسمی است که خدا با آن امیرالمؤمنین علیu را نامیده و احدی قبل از او به این اسم نامیده نشده و پس از او نیز کسی به این اسم نامیده نمی‌شود مگر کافر!! مرد مجهول پرسیده: فدایت شوم چگونه بر او سلام کنند؟ امام فرموده: می‌گویند «السّلام علیك یا بقیّة الله»!! سپس آیة 86 سورة هود را قرائت کرده است!!

ملاحظه کنید چند فرد ناشناس ادّعایی به امام نسبت داده‌اندکه جهالت از سراسرش هویداست و مخالف عقل و تاریخ است.

اوّلاً: خدا در کجا حضرت علیu را امیر المؤمنین نامیده است؟

ثانیاً: این ادّعا بر خلاف عقل است زیرا هر کس را که مسلمین انتخاب کرده و امیر کنند، خواه ناخواه او «امیرالمؤمنین» می‌شود. چنانکه حضرت علیu خود خطاب به مردم فرمود: «ای مردم، جُز آن کس که شما به او امارت دهید، امیر نخواهد بود»[1]. طبعاً بنا به لغت عرب هر کس را مؤمنان امارت داده و امیر کنند او «امیرالمؤمنین» خواهد بود مانند «امیرالمؤمنین» که در «مزار شریف» بلخ (افغانستان) مدفون و از نسل امام حسن مجتبیu است. حال اگر به کسی که رسول خداص و یا مؤمنین به وی امارت داده و او را بر گروهی امیر کرده‌اند، امیرالمؤمنین گفته شود؟ چرا گوینده کافر محسوب می‌شود و یا چرا مخاطب این گفته کافر است؟ مگر یکی از اصول اسلام را منکر شده؟! چرا خدا این کفر را در قرآن بیان نفرموده است.

البتّه چنانکه آشکار است غرض اصلی افراد مجهول، تفرقه‌افکنی در میان مسلمین بوده و می‌خواسته‌اند بگویند خلفایی که جُز علی مخاطب به امیرالمؤمنین شدند، کافر بودند! علاوه براین، جاعل جاهل نمی­دانسته که «أمیرالمؤمنین» اسم نیست بلکه لقب است. اسم آن حضرت «علی» بوده نه «امیرالمؤمنین»!

ثالثاً: جاعلِ جاهل از امام پرسیده: به امام قائم چگونه سلام کنیم؟ آیا در زمان امام صادقu امام قائمی هم وجود داشته که امام بفرماید یا جملة «السلام علیك یا بقیّة الله» سلام کنید؟! آیا به امامی که هنوز پدرانش به دنیا نیامده‌اند می‌توان سلام کرد؟ در حالی که اصحاب ائمّه هیچ یک امام بعد از امام حاضر را نمی‌شناختند. معلوم می‌شود که این خبر در زمان غیبت جعل شده است و کلینی بی‌آنکه عقل خویش را به کار گیرد، ادّعای افراد مجهول را با عنوان «الآثار الصّحیحة عن الصّادقِین» در کتابش ثبت کرده است!!

رابعاً: رسواتر از اینها آخر حدیث است که جاعل مدّعی است امام صادقu آیة سورة هود را که به هیچ وجه به امام مربوط نیست به عنوان مستند قول خود، تلاوت فرموده است! ما آیه را در اینجا ذکر می‌کنیم تا اهل باطل رسوا گردند. آیة مذکور راجع به حضرت شعیبu است:

﴿وَإِلَىٰ مَدۡيَنَ أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗاۚ قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥۖ وَلَا تَنقُصُواْ ٱلۡمِكۡيَالَ وَٱلۡمِيزَانَۖ إِنِّيٓ أَرَىٰكُم بِخَيۡرٖ وَإِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٖ مُّحِيطٖ ٨٤ وَيَٰقَوۡمِ أَوۡفُواْ ٱلۡمِكۡيَالَ وَٱلۡمِيزَانَ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡيَآءَهُمۡ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ ٨٥ بَقِيَّتُ ٱللَّهِ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَۚ وَمَآ أَنَا۠ عَلَيۡكُم بِحَفِيظٖ ٨٦ قَالُواْ يَٰشُعَيۡبُ أَصَلَوٰتُكَ تَأۡمُرُكَ أَن نَّتۡرُكَ مَا يَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَآ أَوۡ أَن نَّفۡعَلَ فِيٓ أَمۡوَٰلِنَا مَا نَشَٰٓؤُاْ﴾                                    [هود: 84-87]

«و به سوی [اهالی] مدین برادرشان شعیب را [گسیل داشتیم، وی] گفت: ای قوم من، خدای یگانه را عبادت و بندگی کنید که شما را جُز او معبودی [به حقّ] نیست و پیمانه و ترازو را کم مگذارید، به راستی که من شما را به خیر می‌بینم [و خیر شما را می‌خواهم] و همانا بر شما از عذاب روزی فراگیر و چیره، بیم‌ دارم. ای قوم من، پیمانه و ترازو را به عدالت ایفا کنید و تمام دهید و چیزهای مردم را کم مکنید و در زمین [چون] تباهکاران مگردید. اگر ایمان داشته باشید [بدانید که] باقی نهادة خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم، [قوم او] گفتند: ای شعیب، آیا نمازت تو را أمر کرده که [به ما بگویی] آنچه نیاکانمان عبادت می‌کردند، رها کنیم یا اینکه در اموال خویش هر چه می‌خواهیم نکنیم؟».

چنانکه ملاحظه می‌شود حضرت شعیبu به مردم می‌گوید: آنچه که از کسب و کار حلال و بدون کم فروشی برای شما باقی می‌ماند، بهتر است از سود غیرحلال. این موضوع هیچ ارتباطی به امام قائم ندارد. شیخ «طبرسی» که اغلب اقوال کلینی را در «مجمع البیان» ذکر می‌کند در اینجا به خرافات کلینی اعتنا نکرده است. حتّی «مجلسی» خرافی اعتراف کرده که مفسّرین «بقیّة الله» را تفسیر کرده‌اند به آنچه که خدا پس از تمام دادن وزن و پیمانه باقی نهاده است (= سود حلال).

علاوه بر این، آیا معقول است که خدا به مخاطبین حضرت شُعَیبu که حتّی چندین نسل پس از آنان، پیامبر اسلام را نمی‌دیدند و در میانة بحث از عدالت در معامله، بفرماید که اگر مؤمن باشید امام قائم برای شما بهتر است!! آیا جاعل حدیث فهمیده که چه بافته است؟ آیا بهتر از این نمی‌شد امام قائم را به امّت معرفی کرد؟

آیا معقول است که خدا در سورة هود که مکّی است و در آن دوران به هیچ وجه بحث امامت مطرح نبود و سابقه نداشت، خطاب به مکّیان بفرماید: اگر مؤمن باشید امام قائم برای شما بهتر است؟

آیا خدای متعال اصل و بقیّه دارد تا بگوییم امام قائم بقیّه خدا است. چرا علمای اسلام با این خرافات مقابله نمی‌کنند و سکوت کرده‌اند؟!

حدیث چهاردهم موهِم تحریف قرآن است و یکی از آیات قرآن را با زیاداتی نقل کرده که مجلسی می‌گوید: ظاهر خبر گویای آن است که کلمة «امیرالمؤمنین» در قرآن بوده ولی از آن حذف کرده‌اند!!! جاعل جاهل مدّعی است که امام گفته: خدا آیة 172 سورة اعراف را در کتابش چنین نازل فرموده است: «وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّكُمۡۖ وأنَّ محمّداً رسولي وأنّ علیّاً أمیرالمؤمنین».

ما در باب آینده به مسألة تحریف قرآن در «کافی» می‌پردازیم. (مراجعه شود) فقط در اینجا یادآور می‌شویم که راوی این خبر «أبوالرّبیع القَزّاز» است که نام و نشانی از آن در کتب رجال دیده نمی‌شود. راستی چرا کلینی اقوال افراد مجهول را در کتابش آورده است.



[1]- ر. ک. شاهراه اتّحاد ص 29.