29. باب التّقلید

در این باب سه حدیث آمده است که استاد «بهبودی» حدیث اوّل و سوّم را در کتاب «صحیح‌الکافی» آورده است. مجلسی نیز حدیث اوّل را مجهول یا حسن و حدیث سوّم را مجهول اما در مرتبة صحیح دانسته است و حدیث دوّم را نیز هر دو «محمّدباقر» صحیح ندانسته‌اند.

* حدیث 1 و3- کاملاً توحیدی و موافق قرآن و بسیار عالی است.

ما در اینجا ترجمة آنها را می‌آوریم: ابوبصیر می‌گوید: امام صادقu در توضیح آیة شریفة:

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾                                   [التوبة: 31]

«علمای خویش و راهبان خویش را به جای خداوند یگانه به خدایی و ربوبیّت و سروری گرفتند».

فرمود: به خدا سوگند که دانشمندان و راهبان (= زاهدان ترسا) مردم را به عبادت خویش دعوت نکردند ـ هر چند اگر چنین دعوتی می‌‌کردند، مردم نمی‌پذیرفتند ـ بلکه حرام إلهی را برای مردم حلال و حلال را حرام کردند [مردم نیز تبعیّت نمودند] و نادانسته علما و راهبان را عبادت کردند![1]

در حدیثی از امام صادق مروی است که: هر که مردی را در امری که عصیان حقّ تعالی است اطاعت کند [در واقع] او را عبادت کرده است[2]. ودر حدیثی دیگر فرموده: کسی که شیطان را اطاعت می‌کند، نادانسته مشرک می‌شود[3].

مجلسی نیز گفته است که عبادت جز خضوع و تذلّل و انقیاد کامل نیست. از همین­رو خداوند پیروی از هوای نفس را به معبودیّت‌گرفتن آن [الجاثیة: 23] و اطاعت از شیطان را عبادت وی [یس: 60] محسوب فرموده است.

چنانکه ملاحظه می‌فرمایید از قول امام صادقu معلوم می‌شود که عبادت مردم همین بود که قول علما را کورکورانه و بدون طلب دلیل پذیرفتند و بدین ترتیب نادانسته آنان را عبادت کردند یعنی پذیرش احکام  ایشان بدون طلب دلیل و مدرک، همان عبادت ایشان است! (فتأمّل جداً). حتّی در همین «کافی» روایت شده که امام باقرu به مردم می‌فرمود: هرگاه به شما سخنی گفتم از من از کتاب خدا بپرسید [که در کجای کتاب إلهی است][4]. یعنی ائمه توقع داشتند مردم از آنها دلیل شرعی طلب کنند. اما متأسفانه معمّمین مردم را به اطاعت کورکورانه عادت می‌دهند، چنانکه در زمان ما هر چه علما بگویند، مردم ـ با اینکه می‌بینند علما با یکدیگر اختلاف دارند ـ بدون طلب دلیل فقط به اتکاء اینکه فلان آیت ‌الله گفته است می‌پذیرند. این طرز فکر سبب زیان‌ها و خسارات جبران‌ناپذیر فراوانی بر مردم شده است مثلاً با اینکه بنا به امر قرآن کریم اگر در جنگ، طرف مقابل به مسلمین پیشنهاد مصالحه کرد مسلمانان نباید پیشنهاد صلح را به بهانة اینکه آنها قصد خدعه دارند، ردّ کنند [الأنفال: 61 و 62] امّا چون در جنگ عراق و ایران، عالمی بدون ذکر دلیل شرعی، بر ردّ صلح و ادامة جنگ اصرار داشت و با سانسور شدید و سرکوب هر که رأیی دیگر داشت، اجازه نداد بندگان خدا از آراء سایر علما نیز مطّلع شوند، مردم نیز بدون طلب دلیل، اطاعت کردند و همین سنّت غلط و عادت غیراسلامی، موجب ریختن خون مسلمانان بسیار و معلولیّت بسیاری دیگر و خسارات فراوان به بیت‌المال گردید و هیچ کس نپرسید (در واقع نگذاشتند کسی بپرسد) شما به کدام مجوّز شرعی پیشنهاد صلح را نمی‌پذیرید و جنگ را ادامه می‌دهید؟ در نتیجه همان بلایی که قرآن کریم از پیش، مسلمین را از آن برحذر داشته و فرموده بود:

﴿فَلَا تَهِنُواْ وَتَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱلسَّلۡمِ﴾                                                                     [محمّد: 35]

«سستی نورزید و دعوت به صلح و سازش نکنید».

بر سرشان آمد و در زمانی نامناسب صلح را پذیرفتند. این مثال از مصادیق بارز عبادت است که اسلام آن را برای غیرخدا حرام نموده است، مثال دیگر حرام‌کردن ماهیان بی‌فلس است که کسی نپرسید: شما به کدام مجوّز شرعی این ماهیان را حرام می‌کنید، در حالی که قرآن کریم می‌فرماید:

﴿أُحِلَّ لَكُمۡ صَيۡدُ ٱلۡبَحۡرِ وَطَعَامُهُۥ مَتَٰعٗا لَّكُمۡ﴾                                  [المائدة: 96]

«برای برخورداری شما، شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال شده است».

و هیچ کس نگفت:

﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ لَكُم مِّن رِّزۡقٖ فَجَعَلۡتُم مِّنۡهُ حَرَامٗا وَحَلَٰلٗا قُلۡ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ﴾                [یونس: 59]

«بگو: [ای پیامبر، مرا خبر دهید] آیا آنچه روزی خداوند برایتان نازل فرموده، دیده‌اید [و دانسته‌اید] که برخی را حرام و برخی را حلال شمرده‌اید، بگو: آیا خداوند شما را رخصت داده یا بر خدا دروغ می‌بندید».

و کسی نگفت:

﴿وَلَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلۡسِنَتُكُمُ ٱلۡكَذِبَ هَٰذَا حَلَٰلٞ وَهَٰذَا حَرَامٞ لِّتَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ﴾                [النّحل: 116]

«با دروغی که زبانتان می‌سازد مگویید که این حلال و آن حرام است تا بر خداوند دروغ ببندید».

بلکه مردم بدونِ طلبِ دلیلِ متقنِ شرعی، اطاعت کردند[5]. و این از افتخارات درخشان اسلام عزیز است که اطاعت کورکورانه و بدون طلب دلیل و مدرک را عبادت شمرده است و این کار را جُز نسبت به خداوند متعال و اوامر الهی که توسّط پیامبرش ابلاغ می‌شود، جایز نشمرده است. والحمد لله ربّ العالمین.

در وسائل الشیعه نیز در این مورد روایاتی آمده است که در اینجا ترجمة آنها را می‌آوریم:

1- امام صادقu دربارة آیة 31 سورة توبه فرمود: آنان برای احبار و رهبان نماز نگزاردند و روزه نگرفتند، بلکه در معصیت حقّ متعال از ایشان اطاعت کردند.

2- و فرمود: احبار و رهبان را عبادت نمی‌کردند ولی هر گاه آنان چیزی را حلال می‌کردند مردم [بدون دلیل] حلال می‌شمردند و چون حرام می‌کردند، مردم آن را حرام می‌شمردند[6].



[1]- کلینی یک بار دیگر این حدیث را در جلد دوم اصول کافی، ص 398 به عنوان حدیث هفتم «باب الشّرک» آورده است. همچنین ر. ک. صحیح‌الکافی، حدیث 23 و 409.

[2]- اصول کافی، ج 2، ص 398.

[3]- اصول کافی، ج 2، ص 397، حدیث 3.

[4]- اصول کافی، ج 1، ص 60، حدیث 5 .

[5]- البتّه چون پس از انقلاب دیدند که این حکم خرافی زیان‌های مالی قابل توجّهی دارد، ماهیان خاویاری را به بهانه اینکه نزدیک دمش فلس یافته‌ایم! از شمول حکم خرافی حُرمت ماهیان بی‌فلس خارج کردند!!

[6]- وسائل الشّیعة، ج 18، ص 96 و 97، حدیث 25 و 29.