180. باب مولد أمیرالمؤمنین
کلینی در این باب یازده حدیث آورده که آقای بهبودی فقط حدیث پنجم را صحیح دانسته است. مجلسی نیز حدیث 5 و 8 را صحیح و حدیث 11 را مرسل همطراز موثّق یا همطراز صحیح شمرده و باقی احادیث را ضعیف و مجهول و مرفوع دانسته است. مخفی نماند که حدیث دهم این باب که مجلسی آن را حسن ارزیابی کرده، مربوط است به باب بعدی.
کلینی در این باب میگوید: علیu سی سال پس از عام الفیل از مادرش فاطمۀ بنت اسد متولّد شده و این قول ردّ میکند تمام اخباری را که میگویند: علی و یا نور او قبل از خلقت عالم و آدم موجود بوده است. در سورة «انسان» که ادّعا میکنند دربارة علیu نازل شده، خدا فرموده:
﴿هَلۡ أَتَىٰ عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ حِينٞ مِّنَ ٱلدَّهۡرِ لَمۡ يَكُن شَيۡٔٗا مَّذۡكُورًا ١ إِنَّا خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن نُّطۡفَةٍ أَمۡشَاجٖ﴾ [الإنسان: 1-2]
«به تحقیق بر آدمی روزگاری گذشت که چیزی قابل ذکر نبود همانا ما انسان را از نطفهای آمیخته آفریدیم».
یعنی: انسان از جمله رسول خدا و علی را از نطفة مخلوط پدر و مادر خلق فرموده نه از نور و نه از چیز دیگر و نه قبل از پدر و مادرشان.
* حدیث 1 و 3- عدّهای مجهول گفتهاند: ابوطالب غیب میدانست و قبل از بعثت پیامبرص غیبگویی میکرد و حتّی وصیّ و وزیر پیامبرص را میشناخت زیرا وقتی فاطمۀ بنت اسد بشارت ولادت پیامبرص را به او داد، گفت: سی سال صبر کن من هم تو را به شخصی مانند او ـ جُز در مقام نبوّت ـ بشارت میدهم که تو او را میزایی و سی سال بعد علیu متولّد شد!
* حدیث 2- عدّهای کذّاب از قبیل سیّاری و محمّد بن جمهور ـ که هر دو را میشناسیم[1] ـ ادّعا کردهاند که پیامبر فرمود: همة مردم برهنه محشور میشوند امّا از خدا میخواهم که مادر علیu را استثناء کند و از فشار قبر نیز نجات دهد؟ جای سؤال است که مگر مقررّات إلهی در قیامت برای کسی به هم خورده و استثناء میپذیرد؟
در این خبر میگوید: چون فاطمه بنت اسد بیمار شد زبانش بند آمد و با دست به رسول خداص اشاره میکرد. اوّلاً: چرا حضرت علی و پیامبر که به عقیدة شیعیان حتّی پس از وفات، وسیلة شفا هستند، او را شفا ندادند؟! ثانیاً: برای بیان مقصود احتیاجی به اشاره نبود زیرا به عقیدة شیعیان، أئمّه از ما فِی الضّمیر مردم آگاهاند!
سپس میگوید: چون رسول خداص پیکر فاطمه را در قبر نهاد با او نجوی کرد و دوبار گفت: پسر توست. چون اصحاب از آن حضرت توضیح خواستند، فرمود: چون از فاطمه دربارة ولی و امامش سؤال کردند، نتوانست جواب دهد. من به او گفتم: پسر توست.
جای سؤال است که اوّلاً: مگر امامت علی در زمان حیات رسول خداص و قبل از واقعة غدیر خم نیز جزء اصول دین بوده که حتّی از مادرش سؤال شده است؟
ثانیاً: اگر از اصول دین بوده چرا به مادر آن حضرت به وضوح نگفته بودند تا در موقع سؤال دچار مشکل نشود و نیازی نباشد که پیامبرص جواب را به او برساند!
ثالثاً: آیا کلینی در موقع ثبت این خبر به یاد نداشته که بنا به نقل خودش ابوطالب قبلاً به همسرش گفته بود که وصیّ و وزیر پیامبرص را که جُز در نبوّت، تفاوتی با او ندارد، تو به دنیا میآوری؟!
رابعاً: چرا قرآن کریم امامت إلهیّة علی را واضح بیان نفرموده تا همة مسلمین بدانند؟ خبری که عدّهای کذاب نقل کنند بهتر از این نمیشود.
* حدیث 4- در خبر چهارم محمّد برقی که مانند پسرش انبان خرافات است روایت کرده از «أحمد بن زید نیشابوری» که مهمل است و او از «عُمَر بن ابراهیم الهاشمی» که مهمل است و او از عبدالملک بن عُمَر» که مهمل است و او از «أسید بن صَفوان» که مهمل است یعنی در واقع یک فرد بیعقل خرافی روایت کرده از مجهولی از مجهولی از مجهولی از مجهولی که پس از شهادت، حضرت امیرu آمده گریه کرده و قدری مدّاحی نموده سپس او را جُستند و نیافتند یعنی غیب شد!! از کلینی میپرسیم: این هم شد سند؟! این هم شد حدیث؟!
* حدث 5 و 6 و 11- دلالت دارد قبر حضرت امیرu تا زمان حضرت صادق مکانش معلوم نبوده و ساختمان و نشانهای نداشته است. در نتیجه روایاتی که میگویند: اگر به زیارت مرقد آن حضرت رفتی چون گنبد را دیدی چنین بگو و چون به درِ صحن رسیدی چنان بگو و چون به ضریح رسیدی فلان دعا را بخوان، تماماً مجعول و از دروغهای شاخدار جاعلین حدیث است. گنبد و بارگاه أئمّه بعدها به دست سلاطین جائر و فاسق بنا شده و در زمان أئمّه، اصلاً مرقد آن امام همام گنبد و بارگاه نداشته است. در این مورد رجوع کنید به کتاب «زیارت و زیارتنامه» خصوصاً صحفة 104 به بعد.
* حدیث 7- قبلاً این حدیث را بررسی کردهایم (ص ) و در اینجا تکرار نمیکنیم.
* حدیث 8- از مرویّات کذّابی است به نام «سهل بن زیاد».
* حدیث 9- متن آن بهترین دلیل بر کذب آن است. امّا افسوس که کلینی توان درک این امور را ندارد و هر قصّهای را میپذیرد و در کتابش میآورد!