77. باب أنّه لو لم یبق في الأرض إلا رجلان لکان أحدهما الحجّة

این باب مشتمل است بر پنج حدیث که هر دو «محمّدباقر» هیچ یک را صحیح ندانسته‌اند! مجلسی حدیث 1 و 2 و 4 را ضعیف و 3 را مرسل و 5 را مجهول گفته است. «حمزه بن الطّیار» که حدیث 1 و 2 و 4 را روایت کرده مجهول‌الحال است. همچنین «نَهدِیّ» که روایت پنجم از اوست مجهول است معلوم می‌شود کلینی هرچه در مدح امام بوده جمع می‌کرده و به رُوات آن توجّه نداشته است. در حدیث سوّم که مرسل است، می‌گوید: اگر تنها دو تن روی زمین باشند یکی از آن دو امام است و او پس از نفر اوّل می‌میرد تا شخص دیگر نگوید که خدا او را بدون حجّت وانهاده است! می‌گوییم: اگر وجود امام تا این اندازه ضروری است پس چرا قرن‌هاست که غیبت کرده و هیچ کس به او دسترسی ندارد؟ و دیگر آنکه کتاب خدا و عقل سلیم نیز همیشه هست و احتیاجی به حجّت دیگر نیست. علاوه بر این حجّت‌بودنِ کسی را خدا و رسول باید بیان کنند نه رُوات کذّاب از قول امام.