190. باب مولد أبيالحسن علیّ بن محمّد (عَلَیهِمَاالسَّلام والرّضوان)
کلینی در مقدّمة این باب، تاریخ تولّد و زمان وفات امام هادی و نام مادرش را ذکر میکند و ای کاش یادآوری میکرد که آن حضرت دختر خویش را «عائشه» نامیده بود! (الإرشاد، ج 2 ص 312). علاوه بر این، یادآور میشویم که شیخ مفید به شهادت امام هادی اشاره نمیکند بلکه میگوید: آن حضرت در رجب سال 254 در گذشت (الإرشاد، ج 2 ص 311).
در این باب 9 حدیث آمده که هر دو «محمد باقر» هیچ یک را صحیح ندانستهاند و مجلسی حدیث 7 را مرسل و حدیث 1 و 2 و 3 و 5 را ضعیف و بقیّه را مجهول شمرده است.
* حدیث 1- در سند حدیث صرف نظر از «وَشّاء» و «مُعَلّی» که ضعیفاند، «خَیران الأسباطِی» نیز مهمل است. با توجّه به متن حدیث شاید بتوان گفت از کارگزاران خلیفة عباسی «الواثق بالله» بوده است. از قول چنین کسی علم غیب و معجزاتی برای امام ساختهاند و عوام را با این مطالب سرگرم کردهاند!
تذکّر: شیخ مفید این حدیث را در «الإرشاد» (ج 2 ص 301) آورده است!
* حدیث 2 و 3 و 5- از مرویّات «احمد بن محمّد بن عبدالله» است که قبلاً با دروغهایش آشنا شدهایم (ص 486).
تذکّر: حدیث پنجم این باب را شیخ مفید در «الإرشاد» (ج 2 ص 304 و 305) آورده است!
* حدیث 4- فرد مجهولی به نام «إبراهیم بن محمّد الطّاهری» مدّعی شده که متوکّل را دُمَلی عارض شد. طریقة علاج را از امام هادیu پرسیدند، آن حضرت نیز بیان فرمود. آیا میتوان گفت: معالجة دمل معجزه است؟ ظاهراً کلینی آن را معجزه شمرده است! میپرسیم: آیا شرط امام و زعامت بر مسلمین معالجة دُمَل است؟ و اگر کسی نداند، نمیتواند زعیم مسلمین شود؟
تذکّر: شیخ مفید این حدیث را در «الإرشاد» (ج 2 ص 302 و 303) آورده است!
* حدیث 6- مجهول و بیاعتبار است.
* حدیث 7- مرسل و بیاعتباراست.
* حدیث 8- این حدیث را برای بدگویی از «موسی مُبَرقَع» که حاضر نبود دین را دکّان و عوام را پیرامون خود جمع کند، جعل کردهاند. اگر او چنان بود که این روایت مدّعی است، او را در قم گرامی نمیداشتند[1]. دیگر آنکه راوی حدیث یعنی «حسین بن الحسن الحَسَنِیّ» مهمل است. آیا به قول فردی مجهولالحال میتوان مسلمانی را متّهم کرد؟
تذکّر: شیخ مفید این حدیث را ـ با اندک اختلاف لفظی ـ در «الإرشاد» (ج 2 ص 307 و 308) آورده است!
* حدیث 9- دلالت بر علم غیب امام دارد که فرد مجهولی به نام «زید بن علیّ بن الحسین بن زید» نقل کرده است. راستی فائدة این معجزات که فقط افراد مجهول از آن خبر دارند، چیست؟
تذکّر: شیخ مفید این حدیث مجهول را در«الإرشاد» (ج 2 ص 308) آورده است.