60. باب المشیئة والإرادة

این باب مشتمل بر شش حدیث است که آقای بهبودی هیچ یک از آنها جز حدیث ششم را صحیح ندانسته است. مجلسی حدیث 1 و 5 را ضعیف، 3 و 4 مجهول و حدیث 2 را موثّق همطراز صحیح و حدیث 6 را صحیح شمرده است.

* حدیث 1- ضعیف و یکی از رُوات آن «محمّد بن سلیمان الدّیلمی» است که پیش از این او را معرّفی کرده‌ایم[1]. وی و پدرش هر دو غالی و کذّاب‌اند، در اینجا یکی از اکاذیب او را نقل می‌کنیم: وی مدّعی است که امام رضاu فرمود: خفّاش زنی بوده که شوهرش را جادو کرد و خداوند او را به شکل خفّاش مسخ نمود. موش نیز گروهی از یهود است که خداوند بر ایشان خشم گرفت و آنها را به شکل موش مسخ نمود. پشه مردی بوده که انبیاء را تمسخر کرده و ناسزا می‌گفت و به آنها اخم کرده و دست می‌زد، خداوند ـ عزّ وجلّ ـ  او را به شکل پشه مسخ نمود و شپش از پیکر است، همانا پیامبری مشغول نماز و عبادت بود که یکی از نابخردان بنی‌اسرائیل شروع کرد به تمسخر وی و هنوز از جایش نجنبیده بود که خداوند او را به صورت شپش مسخ نمود. امّا مارمولک گروهی از بنی‌اسرائیل بوده‌اند که به فرزندان انبیاء دشنام می‌دادند و به آنها کینه می‌ورزیدند، خداوند آنها را به شکل مارمولک مسخ نمود. امّا عنقاء [و در بعضی نسخ کلاغ] کسی را که خدا بر او خشم گیرد مانند او مسخ می‌کند و پناه می‌بریم به خدا از خشم خدا و بلایش!![2]

آیا کسی احتمال می‌دهد که امام رضاu چنین سخنی گفته باشد؟! آری چنین فردی حدیث اول باب 49 را نقل کرده. متن حدیث نیز معیوب است زیرا سائل معنی تقدیر و اندازه‌گیری را می‌پرسد، امام پاسخ می‌دهد: تقدیر اندازه‌گرفتن طول و عرض چیزی است. در حالی که پرواضح است که خداوند روزی عباد را تقدیر می‌کند، امّا روزی مردم طول و عرض ندارد و قس علی هذا.

* حدیث 2- را مجلسی موثّق شمرده است.

* حدیث 3- پیش از این دربارة آن سخن گفته‌ایم[3].

* حدیث4- به قول مجلسی مجهول است. راوی نخست آن، «فتح بن یزید جرجانی» موثوق نیست و از مجاهیل و ضعفاء نقل می‌کند. متن آن نیز محلّ تأمّل است و ما در صفحات گذشته تا حدودی به آن پرداخته‌ایم[4]. امّا لازم است در اینجا اشاره کنیم چنانکه شیخ صدوق و مجلسی و علّامه سیدمحمد حسین طباطبائی گفته‌اند، در میان اکثریّت مسلمین، حضرت اسماعیلu «ذبیح‌الله» خوانده می‌شود و قول غالب در میان ایشان خصوصاً شیعیان، ذبیح‌بودن حضرت اسماعیل است، امّا در این روایت چنانکه عقیدة اهل کتاب است، حضرت اسحاقu را ذبیح شمرده است! از قرآن کریم نیز ذبیح‌بودن حضرت اسماعیل استفاده می‌شود.

* حدیث 5- به قول مجلسی ضعیف است. «علیّ بن معبد» توثیق نشده و «درست بن أبی منصور» چنانکه قبلاً گفته‌ایم، «واقفی» و یکی از کسانی است که روایت شیردادن ابوطالب را نقل کرده است[5].

* حدیث 6- با اینکه مرسل و سند آن ناقص است، یعنی رُواتِ بین «محمّد بن یحیی» و راوی نخست ـ که «احمد بن محمّد بن أبی نصر بزنطی» و قائل به تحریف قرآن است[6] ـ مذکور نیستند، لیکن هر دو «محمّدباقر» آن را صحیح دانسته‌اند؟! متن حدیث بلا اشکال است. این حدیث با تفاوتی ناچیز، به عنوان روایت دوازدهم باب 53 کافی تکرار شده و در آنجا هر دو «محمّدباقر» آن را صحیح ندانسته‌اند و مجلسی به ضعف آن تصریح کرده است.



[1]- ر. ک. صفحه 103 کتاب حاضر.

[2]- عن محمّد بن سلیمان الدّیلمی، عن الرّضاu أنه قال: کان الخفّاش امرأة سحرت زوجها فمسخها الله خفّاشا وإنّ الفأر کان سبطا من الیهود، غضب الله علیهم فمسخهم فأراً، و إنّ البعوض کان رجلاً یستهزيء بالأنبیاء ویشتمهم ویکلح في وجوههم و یصفق بیدیه فمسخه الله – عزوجل- بعوضاً وإن القمّلة هي من الجسد وإنّ نبیّا کان یصلّي فجاءه سفیه من سفهاء بني إسرائيلفجعل یهزي به فما برح عن مکانه حتّی مسخه الله قمّلة وأمّا الوزغ فکان سبطاً من أسباط بني إسرائیل یسبّون أولاد الأنبیاء ویبغضونهم فمسخهم الله وزغاً وأمّا العنقاء [البقعاء] فمن غضب الله علیه مسخه وجعله مثله فنعوذ بالله من غضب الله ونقمته! (وسائل الشیعة، ج 16، أبواب الأطعمة المحرّمة، ص 385، حدیث 30105). این حدیث را مقایسه فرمایید با حدیث صفحه 377 کتاب حاضر. 

[3]- ر. ک. صفحه 342 کتاب حاضر.

[4]- ر. ک. صفحه 342 کتاب حاضر.

[5]- ر. ک. صفحه 161 همین کتاب.

[6]- ر. ک. صفحه 260 همین کتاب.