25. تأليف كتاب درسی از ولایت و پيآمدهای آن

یكی از تألیفات اینجانب كه موجب ائتلاف دشمنان ما و اتفاق ایشان علیه ما گردید، كتاب "درسی از ولایت" بود كه در این كتاب برای دفع شركیات شیعه نمایان و صوفیه و شیخیه و روشن شدن ایشان حقایقی بیان داشتم و نوشتم كه انبیا و اولیا در صفات و افعال خدا شركت ندارند و تولیت و ولایت انبیا و اولیا فقط در امور قانونی و شرعی است و در ایجاد خلق و رزق و امثال اینها تولیت و ولایتی ندارند. این كتاب غوغایی برانگیخت كه برای خودم مایه تعجب شد و سیل بدگویی و تهمت را از جانب روحانیون به جانبم سرازیر كرد؟!! براستی چه رخ داده بود؟ مگر جز آیات قرآن و احادیث موافق قرآن در این كتاب، نوشته بودم؟! علت مخالفت و عداوت صوفیه و شیخیه و.... را با تألیفات سابقم می‌فهمیدم؛ زیرا رونق بازارشان را به خطر انداخته بودم، اما این بار كسانی با من ستیز و دشمنی می‌كردند كه خود را حافظ و مدافع دین و ظواهر شرع می‌شمردند!! آیا باز هم كسب و كار عده ای از كاسد كرده بودم؟!

به هر حال بسیاری از معممین، خصوصا مداحان و روضه خوانها، عوام را علیه بنده تحریك كرده و از هیچگونه بدگویی در حق من كوتاهی نكردند!

البته در اوایل انتشار این كتاب برخی از روحانیون كه كتاب را مطالعه كرده بودند تا حدودی از اینجانب حمایت نمودند، اما وقتی سیل مخالفت دكانداران مذهبی را مشاهده كردند عقب نشستند و مهر سكوت بر لب زدند و شاید بسیاری از آنها دیگر حاضر نبودند مطالب قبلی خود را در باره من و كتابم تكرار كنند؛ زیرا در این صورت موقعیت خودشان در بین عوام به خطر می‌افتاد و به سرنوشت من دچار می‌شدند!!

از جمله، با خبر شدم پس از انتشار اعلامیه‌ی آیت الله میلانی كه ادعا كرده بود كتاب "درسی از ولایت" مخالف قرآن است، عده ای از علمای قوچان كه مرا می‌شناختند به مشهد و به نزد آقای میلانی می‌روند و دلیل می‌طلبند و درخواست می‌كنند كه نشان دهید كدام آیه قرآن مخالف كتاب "درسی از ولایت" است؟ و پس از یك مباحثه طولانی جناب میلانی عاجز می‌شود و نمی‌تواند آیه ای نشان دهد! اما اعلامیه خود را اصلاح نمی‌كند!!

همچنین آیت الله حاج شیخ ذبیح الله محلاتی در پاسخ سؤال مردم در باره كتاب «درسی از ولایت» می‌نویسد:

كتاب درسی از ولایت حجت الاسلام عالم عادل آقای برقعی را خوانده ام، عقیده او صحیح است و ترویج وهابی نمی‌كند. سخنان مردم تهمت به ایشان است. اتقوا الله حق تقاته، ایشان می‌فرماید این قبیل شعر درست نیست:

جهان اگر فنا شود علی فناش می‌كند

قیامت ار بپا شود علی بپاش می‌كند

بنده هم عرض می‌كنم این شعر درست نیست.

امضاء: محلاتی

آقای علی مشكینی نجفی نیز می‌نویسد:

اینجانب علی مشكینی كتاب مستطاب درسی از ولایت را مطالعه نمودم و از مضامین عالیه آن كه مطابق با عقل سلیم و منطق دین است خرسند شدم.

امضاء: علی مشكینی

آقای حجت الاسلام سید وحیدالدین مرعشی نجفی می‌نویسد:

بسمه تعالی

حضرت آقای علامه برقعی دامت افاضاته العالیه، شخصی است مجتهد و عادل و امامی‌المذهب و بنا به گفتار مشهور (كتاب و تألیف شخص دلیل عقلش و آینه عقیده اش می‌باشد) و ایشان مطالب بسیار عالیه راجع به مقام و شأن حضرت امیرالمؤمنین (ع) و سایر ائمه هدی علیهم السلام در كتاب "عقل و دین" و كتاب "تراجم الرجال" كه تازه به طبع رسیده و در سایر كتابهای دیگر شان نوشته اند، و جار و جنجال و قیل و قال یك عده اشخاص مغرض و یا عجول و عصبی كه كتاب مستطاب درسی از ولایت را كاملا نخوانده و ایمان خود را از دست داده و قضاوت ظالمانه در حق معظم له می‌كنند كوچكترین تأثیری نزد علما و عقلا ندارد (عاقلان دانند) وای به حال كسانی كه این ذریه طاهر ائمه هدی علیهم السلام را كه از چند نفر مراجع تصدیق اجتهاد دارد رنجانیده و در عین حال بهتان عظیم و افترای شدید بر یك نفر مسلمان عالم فقیه می‌زنند. حق تعالی فرموده: (إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ) نور - 19

خادم الشرع المبین: سید وحیدالدین مرعشی نجفی

به تاریخ شهر ذی القعده الحرام 1389 

22/10/1348

 

اما سیل مخالفت و بدگویی و سب و شتم و توهین و افترای معممین، ادامه داشت. اینجانب نیز برای اینكه دهان مغرضین را ببندم و به عوام كه مطالبم برایشان مأنوس نبود، اثبات كنم كه اظهاراتم در كتاب "درسی از ولایت"، بی سابقه و مخالف رأی علما نیست و برای اطمینان خاطر كسانی كه قبول و هضم مطالب كتاب برایشان بسیار مشكل بود و یا فریب هوچیگری روضه خوانان و مداحان بی سواد را خورده بودند، سعی كردم نظر برخی از علمای مشهور و با وجاهت را ارائه كنم، لذا به نزد آیت الله حاج سید عبدالحمید ماكویی كه نماینده آیت الله سید ابوالقاسم خویی  در تهران بود رفتم و ماجرا را با او درمیان گذاشتم و از او خواستم در مورد اینجانب اظهار نظر كند. ولی متأسفانه جرئت نكرد! ناگزیر از او خواستم به عنوان نماینده آیت الله خویی رأی ایشان را در مورد "ولایت تكوینی انبیا و اوصیا" اعلام كند. به هر حال وی از من اسم نبرد ولی پذیرفت در اعلامیه ای نظر آیت الله خویی را اعلام كند، ولی عبرت آموز است كه بدانید بعد از اینكه از طرف روحانیون دیگر مورد اعتراض و تحت فشار قرار گرفت و موقعیت خود را در خطر دید، اعلامیه‌ی منتشر شده خود را انكار كرد! و حتی گفت: برقعی مرا فریب داد، برقعی مرا مجبور كرد!! و از این قبیل سخنان، البته اینجانب منتظر روزی هستم كه پروردگار متعال در این مورد بین ما حكم خواهد فرمود.